هدف از خلقت
مهربابا بیان نمودند که:
من نیامدهام تعلیم دهم آمدهام بیدار کنم.
با این وجود ایشان پیامها و کتابهای فراوانی دارند. به ویژه دو کتاب خدا سخن میگوید و مقالات که دارای مباحثی روشن و صریح در ارتباط با آفرینش میباشد. ایشان توضیح میدهند که شالوده خلق کاینات فقط در رویا و و تصور شکل گرفته و از آنجایی که خدا خواست خود را بشناسد و به این سؤال من کیستم، پاسخ دهد، سیر تکامل آگاهی در یک روح منفرد شروع شد. بدین نحو که این روحِ منفرد خود را با شکلهای فیزیکی بیشمار شناسایی کرد و بدین وسیله تجربه خود را کامل کرد. این پیشرفت از حالت سنگی، فلزی، انواع گیاهان، کرم، حشرات، ماهی، پرنده و حیوانات بود. در شکل انسانی که آخرین مرحله سیر تکامل بود آگاهی به کمال خود رسید. اما اکنون روح دارای تجربههای بیشماری از این سیر میباشد. در حالت خدایی این جهل تولد و مرگهای پیاپی در شکل انسانی را سبب میگردد. در طی این دوران سیر آگاهی، روح حقیقت را از طریق بدن های مختلفی که اختیار نموده بود تجربه می نمود ولی هیچگاه قادر نبود که حقیقت را از طریق حقیقت، شناسایی و تجربه نماید. بعد از بارها و بارها آمدن و رفتن در شکل انسانی روح متوجه درون میگردد و از میان عالمهای بالایی عبور مینماید (هفت آسمان) که این مراحله بالاترین مراحله آگاهی میباشد. سیر روح در آسمان هفتم با تجربهی وحدت با خدا یا درک خدایی به اوج خود میرسد. این تجربه، تجربهی حقیقت از حقیقت میباشد که از آگاهی مستقیم و بی چون و چرا از خودش که خداست حاصل می شود.